صفحه 277
وكالت آن است كه انسان كارى را به ديگرى
واگذار نمايد تا از طرف او انجام دهد، مثلاً كسى را وكيل كند كه خانۀ او را بفروشد
يا زنى را براى او عقد نمايد.
مسئله 1829- در وكالت لازم نيست صيغه بخوانند
و اگر انسان به ديگرى بفهماند كه او را وكيل كرده و او هم بفهماند كه قبول نموده، مثلاً
مال خود را به كسى بدهد كه براى او بفروشد و او مال را بگيرد، وكالت صحيح است.
مسئله 1830- اگر انسان كسى را كه در شهر ديگر
است وكيل نمايد و براى او وكالت نامه بفرستد و او قبول كند، گرچه وكالت نامه بعد
از مدّتى برسد، وكالت صحيح است.
مسئله 1831- موكّل- يعنى كسى كه ديگرى را
وكيل مىكند- و نيز كسى كه وكيل مىشود، بايد رشيد باشند و از روى قصد و اختيار
اقدام كنند، و نيز موكّل بايد بتواند شرعاً در اموال خود تصرّف كند.
مسئله 1832- كارى را كه انسان نمىتواند
انجام دهد يا شرعاً نبايد انجام دهد، نمىتواند براى انجام آن از طرف ديگرى وكيل
شود؛ مثلاً كسى كه در احرام حجّ است، چون نبايد صيغۀ عقد زناشويى را بخواند،
نمىتواند براى خواندن صيغه از طرف ديگرى وكيل شود.
مسئله 1833- اگر انسان كسى را براى انجام
تمام كارهاى خودش وكيل كند صحيح است، ولى اگر براى يكى از كارهاى خود وكيل نمايد و
آن كار را معيّن نكند، وكالت صحيح نيست.
مسئله 1834- اگر وكيل را عزل كند، يعنى از
كار بركنار نمايد، بعد از آنكه خبر به او رسيد نمىتواند آن كار را انجام دهد، ولى
اگر پيش از رسيدن خبر آن كار را انجام داده باشد، صحيح است.
مسئله 1835- وكيل مىتواند از وكالت
كنارهگيرى كند، حتّى اگر موكّل غايب باشد.
مسئله 1836- وكيل نمىتواند براى انجام كارى
كه به او واگذار شده ديگرى را وكيل نمايد، ولى اگر موكّل به او اجازه داده باشد كه
وكيل بگيرد، به هر طورى كه به او دستور داده مىتواند رفتار نمايد، پس اگر گفته
باشد براى من وكيل بگير، بايد از طرف او وكيل بگيرد و نمىتواند كسى را از طرف
خودش وكيل كند.
صفحه 278
مسئله 1837- اگر انسان با اجازۀ موكّل خودش كسى را از طرف
او وكيل كند، نمىتواند آن وكيل را عزل نمايد، و اگر وكيل اوّل بميرد يا موكّل او
را عزل كند، وكالت دوّمى باطل نمىشود.
مسئله 1838- اگر وكيل با اجازۀ موكّل كسى را
از طرف خودش وكيل كند، موكّل و وكيل اوّل مىتوانند آن وكيل را عزل كنند، و اگر
وكيل اوّل بميرد يا عزل شود، وكالت دوّمى باطل مىشود.
مسئله 1839- اگر چند نفر را براى انجام كارى
وكيل كند و به آنها اجازه دهد كه هر كدام به تنهايى در آن كار اقدام كنند، هر يك
از آنان مىتواند آن كار را انجام دهد و چنانچه يكى از آنان بميرد، وكالت ديگران
باطل نمىشود، ولى اگر گفته باشد كه با هم انجام دهند، نمىتوانند به تنهايى اقدام
نمايند، و در صورتى كه يكى از آنان بميرد، وكالت ديگران باطل مىشود.
مسئله 1840- اگر وكيل يا موكّل بميرد يا
ديوانه شود، وكالت باطل مىشود، گرچه ديوانگى، موقّت باشد، ولى بيهوشى موجب باطل
شدن وكالت نيست.
مسئله 1841- اگر كسى را براى كارى وكيل كنند
و چيزى براى او قرار دهند، چنانچه قرار گذاشته باشند كه تا عمل را انجام ندهد چيزى
به او ندهند، وكيل حقّى ندارد، گرچه فعاليّت خود را نموده باشد، و اگر قرار گذاشته
باشند گرچه به نتيجه نرسد چيزى به او بدهند، بايد بدهند.
مسئله 1842- اگر وكيل در نگهدارى مالى كه در
اختيار اوست كوتاهى نكند و غير از تصرّفى كه به او اجازه دادهاند تصرّف ديگرى در
آن ننمايد و اتّفاقاً آن مال از بين برود، نبايد عوض آن را بدهد.
مسئله 1843- اگر وكيل غير از تصرّفى كه به او
اجازه دادهاند تصرّف ديگرى در مال بكند، مثلاً لباسى را كه گفتهاند بفروش بپوشد،
و بعداً تصرّفى را كه به او اجازه دادهاند بنمايد، آن تصرّف صحيح است و وكالت
باطل نمىشود.
مسئله 1844- وكالت عقد جايز است و هر يك از
دو طرف مىتواند آن را به هم بزند، مگر اينكه در ضمن عقد لازمى، شرط شده باشد؛ مثلاً
در ضمن عقد نكاح شرط كنند كه زن وكيل باشد كه اگر مرد نفقه نداد، زن از طرف شوهر
خود را طلاق دهد، كه در اين صورت شوهر حقّ ندارد او را عزل نمايد.